سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازی بود ولش کن - گل عشق


خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
86825

:: بازدید امروز ::
2

:: موضوعات وبلاگ ::


:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ ::

بازی بود ولش کن - گل عشق

:: دوستان من ::


مریم گلشن

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ ::

:: مطالب بایگانی شده ::

پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

89/10/21 :: 2:24 عصر


یک تبسم زیرکانه یک عروسک بچه گانه ویک بازیه   کودکانه کافی بود برای عاشق شدنم

و تو این کار را کردی چقدر ساده عاشقت شدم  ...

مثل قصه کودکانه توشدی برای من شاهزاده ای سوار بر اسب سفید چه قدر ساده

عاشقم کردی و از آن ساده تر رهایم کردی   ..

گفتم بمان پری قصه ها که من بی تو میمیرم

 خندیدی و گفتی بازی بود

 

گفتم بازی زیبایی بود بیا بازی کنیم

گفتی من کودک نیستم بزرگ شده ام بازی نمی کنم

 

گفتم مگر بزرگترهابازی نمی کنند؟

گفتی بازی نه زندگی می کنند

 

گفتم پس بیا زندگی کنیم مثل بازی

گفتی زندگی بازی نیست 

گفتم پس با عشق تو چه کنم؟  

گفتی رهایش کن بازی بود زندگی کن